لرد عزیز
کاش صدایم زیبا و دلفریب بود
تا برایت هزاران بار ترانه میشدم
هزاران واژه را
در هزاران جایْ از حنجرهام
به رقص درمیآوردم
تا بگویم:هزاران بار عاشقت هستم
لرد عزیز
کاش صدایم زیبا و تسکین دهنده بود
تا شب
آن لالاییها که بیهوده حفظشان کردهام
زمزمه وار در گوشت میخواندم
لرد عزیز
سرم پر از گفتوگوی قافیه هایی ست
که باید برایت شعر میشدند
اکنون تو کجایی
میان این هیاهوی کلمات؟
درکدام جمله، کدامین خط
"تو" را گم کرده ام؟
نمیدانم
نمیدانم...